مهسا جان از نوشته های وبلاگت میشه فهمید که خیلی اذیت شدی در این مورد بجز متاسف شدن , کاری نمی تونم بکنم . ولی در مورد بخشیدن , می دونم این بخشیدن ها برای آرامش پیدا کردن به خود ما کمک می کنه. حالا اگر دیگران ما رو نبخشن و یا به قول تو کمتر بخشیده بشیم به ظاهر شاید باعث اذیت و ناراحتی ما بشه ولی در اصل کسی که نمی بخشه , خودش رو اذیت می کنه!
باشگاه ورزشی قبلی, خانم دکتری می اومد. بسیار ساده و خوش برخورد بود . با همه خوش و بش می کرد براش فرقی نمی کرد که می شناسه و یا نه. هر چند وقت هم ماها رو نصیحت می کرد (او خانم میانسالی بود) این خانم دکتر طبق گفته دوستان سمنانیم, از خانواده بسیار خوب و اصیل سمنانی بود و با عشق ازدواج کرده بود (از نوع عشق های احساسی که با اختلاف خانواده و فرهنگی روبرو بود) همسرش یک کارمند ساده ولی خوش قیافه بود. بعدازدواج, همسرش ادامه تحصیل میده و لیسانس می گیره و وضع زندگیشون خوب میشه ولی آقا از نوع مردهای عیاش و خوش گذرون بوده و حتا دست بزن داشته! خانواده این خانم دکتر اصرار داشتن او طلاق بگیره ولی ایشون بخاطر علاقه به همسر و دوتا دخترش راضی به جدایی نمیشه. با همه زندگی سختی که داشت روحیه اش خیلی خوب بود و همیشه می خندید. هروقت وارد باشگاه می شد با صدای بلند به همه سلام می کرد. می گفت هربار سلام میگم احساس سلامتی می کنم!
می گفت: سعی کنید از هیچ کس متنفر نباشید, حتا کسانی که واقعن اذیت تون کردن . چون نفرت مثل زنگار, که باعث کدر شدن آینه میشه دور قلب رو میپوشونه و کم کم تمام قلبتون رو سیاه می کنه و به شما آسیب می زنه! کسانی که به شما بدی و یا حسادت می کنن, مطمئن باشید به خودشون بیشتر از شما آسیب می زنن.
همیشه گفته این خانم دکتر و چهره شاد اون تو ذهنمه برای همین سعی می کنم قلبم رو خالی از کینه نگه دارم. قلب جای مهربونی هاست, حیف نیست با کینه اونو پر کنیم؟!