اینو برای بهروز خوندم:
دنيا را بدون خانمها تصور كنيد:
بازارها خلوت ، پولها اضافه خيابانها خلوت ،
مخابرات ورشكسته ، شيطون بيكار ، همه ميرن بهشت.!!!
از ته دل خندید و حسابی لذت برد ( مخصوصن با قسمت مخابرات ورشکسته!:))
بهدادم هم اینو تعریف کرد که به من حال بده:)
از خدا می پرسن چرا اول مرد رو آفریدی و بعد زن رو؟
خدا میگه: اگه بخوای چیزی بنویسی اول چرک نویس می نویسی و بعد پاک نویس
انصافن هم پاک نویسش عالی بوده!:))
***
گاهی بعضی مطالب رو که می خونم احساس می کنم بیان حس من بوده, مثل این:
بعضی اشک ها سرد هستند و بعضی گرم. وقتی ازسر نا امیدی گریه می کنم، دلم سرد می شه و اینجوری که خنکی اشک ها پوست صورتم رو مور مور می کنه. بعضی وقتها اینقدر دلم با بعضی از کلمات، تصاویر، رویاها گرم می شه که گرمای مطبوع اشک به جونم می شینه، گرماش با روحم گره می خوره و یه جور انرژی به تمام امیدی می ده که سالهاست منتظره تا حماسه ای رو خلق کنه.
***
این هم مطلب دیگه ای که خیلی دلم می خواد در این مورد بنویسم چون یه جورایی با اون موافقم ( در بعضی افراد اینو به عینه دیدم!)
لذت بی پایان اختلاف طبقاتی
***
آقا حامد و آقا حامد ممنونم از لطف هردوی شما.