در سرزمين آذربايجان٫ سازم به آتش كشيده ميشود سخن شعله ميكشد٫ جان من زبان تركى به آتش كشيده ميشود شهيدها هرگز نميميرند ٫ هزاران هزار ميشوند و جوانها مانند سيل روان٫ تاريخ به آتش كشيده می شود.
برایشان نوشتم: چرا میخواهید همه چیز را با جنگ با خون با دشمنی نشون بدهید شیندخت و شعر ترکی را راه انداختم برای اینکه با زبان لطیف شعر زبان ترکی را به مردم معرفی کنم نه با زبان دشمنی نه بازبان جنگ و توهین و ... این روزا خبرا را میخونم دلم میگره اخه چرا؟ چرا باید تو نقده 8 تا جوون شهید بشه تو تبریز و ... هم همینطور کوی دانگشاه تهران دانشجوها ربوده بشن مانا نیستانی چرا باید زندان باشه ... من از جنگ بیزارم از دشمنی بیزارم قبلن شعرای قشنگی برایم میفرستادید شعرهای زیبایی که بوی دوستی میداد من اون شعرها را میخوام بگذارم توی شیندخت و شعر ای کاش بتونیم شعرهایمان را از خون پاک کنیم از جنگ ننویسیم
به جای این شعر, شعر زیبای کوچه لره سو سه پمیشم را در شیندخت و شعر ترکی گذاشتم. شعر زیبایی که رشید بهبوداف خوانده . این آهنگ را اینجا می توانید گوش بدهید.
*** آقای نگاهی عزیز اگر در مورد نوشته هایتان در مورد مسائل آذربایجان جسارتی کردم عذر می خواهم. فقط گله دوستانه ای بود از شما . همیشه برایم محترم هستید و عقایدتان برایم باارزش است.