فردا اول ماه مي و روز جهاني كارگره. از اين روز هم مثل بقيه گراميداشت ها فقط تعطيليش نصيب كارگرها ميشه, نه هيچ چيز ديگه! تمام قوانين كار به نفع كارفرماست و كارگر هيچ حق و حقوقي نداره.
بخاطر روز كارگر كارخونه بهروز اينا امروز رو هم تعطيل كردن(البته از مرخصي ساليانه كم ميشه, فقط به نفع خودشون عمل ميكنن) منهم از فرصت استفاده كرده و از وجود بهروز استفاده كردم و كلي كار عقب افتاده داشتيم كه انجام دادم. مشغول كار بوديم و بهروز كمك ميكرد كه بچه ها از دانشگاه اومدن. اونا هر وقت بهروز رو مشغول كمك كردن به من ببينند , سربسرش ميذارن. امروز هم با گفتن اين جملهها كه: ميبينيم شهردار زنجان شدي! در بست در اختيار رئيس جمهوري و ... با بهروز شوخي ميكردن. منهم طبق معمول تو دهنشون ميزنم كه كي گفته كه اين كارا مال زنه و ... (البته اونا هميشه به شوخي اين حرفها رو ميزنن ولي متاسفانه اين ديد كه كار خونه مربوط به زناست توي ذهن اونا هم جا باز كرده!) خلاصه همين حرف باعث بحث فمينيستي بين منو پسرهاي آنتي فمينيستم شد و موقع نهار با هم بحث ميكرديم و بهروز هم كه مثل هميشه از روش محافظ كارانه خودش استفاده ميكنه و به جاي حمايت از يك طرف هميشه سعي در خاموش كردن بحث ميكنه و مثل هميشه گفت: بيكاريد راجع به اين چيزا بحث ميكنيد؟! حرف قحطيه از اين حرف ها موقع نهار ميزنيد و ... و بحث رو قطع كرد. بعد از نهار بهدادم اومد منو بغل كرد و گفت: كي گفته مردا خوبن؟ حرف حرف زنهاست. اصلن زنها نژاد برتر هستند. و مردها به اونا ظلم كردن و ... من حدس زدم يه خبراييه كه اينجوري ميگه وگفتم خب... منظور؟! اونم خنديد و گفت حالا اكانت بده برم اينترنت! من كه از خنده روده بر شده بودم گفتم نخير ... اين نژاد برتر امروز اكانتي نميده كه شما بري اينترنت! ××× امروز صبح هم بهداد گفت مي دوني تركيب اول اسم همه ما ميشه چي؟ گفتم :چي؟ گفت: ” به هاي شر“ ××× اين روزا مثل اينكه من خيلي فمينيست شدم! البته من هيچوقت ادعاي فمينيستي ندارم ولي از اينكه آقايون به راحتي به خودشون اجازه بدن به خانمها توهين كنن و اونا رو تحقير كنن واقعن عصباني ميشم. حالا كه بحث فمينيستي شد, بهتر سري به كتابخونه سايت سهراب بزنيد و مطلبي كه از” كتاب جنس دوم سيمون دوبووار“ اونجا گذاشتم رو بخونيد.