خانمی که برای تمیز کردن و ماساژ صورت پیشش میرم علاوه بر اینکه شخصیت مثبتی داره و همیشه روی من تاثیر خوبی میذاره زن بسیار زحمت کش و فعالیه و تلاشی که او برای زندگیش می کنه برام قابل تحسینه. همسر این خانم آرشیتکته ولی بدلیل ضعیف بودن زیاد چشمهاش ( عمل هم شده) کمتر سفارش قبول می کنه و کار زیادی انجام نمیده و این خانم بیشتر از همسرش فعالیت می کنه. او مدت 15 ساله در سمنان کار پوست و زیبایی انجام میده تا سال قبل هفته ای دو روز هم تهران کار می کرد علاوه بر این بار مسئولیت خونه هم بر دوش خودشه. دیروز برام می گفت سرما خوردم و حالم هیچ خوب نیست ولی چون از قبل نوبت داده بودم کنسل نکردم. قبل از ساعت 8 رفتم خرید کردم -غذا رو آماده کردم - تا بیام به مشتری ها برسم. همسرم خونه است ولی هیچ کمکی نمی کنه! او می گفت همسرم مرد خوبیه ولی ایرادهاش و کارهایی که می کنه مثل قطره قطره چکیدن شیر آبه که روی اعصاب اثر می ذاره! می گفت ما زن ها خودمون مقصر هستیم چون مسئولیت های زندگی رو که بیش از توانمونه قبول می کنیم مردها هم عادت می کنند و وقتی به سن میانسالی می رسیم انرژی مون تموم میشه و خیلی سخته این عادت ها رو از سر مردها انداختن! این خانم که اولین بار بود این جور درددل می کرد,گفت: حالا وقتی به همسرم اعتراض می کنم , میگه: خانم های مشتری ات حتمن به تو یاد میدن و تو تغییر کردی!! همسرم نمی دونه همه این ها در وجود من بوده وقتی جوون بودم تحمل و گذشت می کردم ولی الان برام سخته از حقم بگذرم چون خودم توانم کم شده! وقتی او صحبت می کرد با خودم فکر می کردم چقدر دردها و مشکلات ما زن ها مثل همدیگه است و چقدر همه مرد ها شبیه هم هستن!