من الان از مراسم احيا برگشتم, چون تا سحر وقتي نمونده فكر كردم بهتره بيدار بشينم:)هر سال شب بيست و يكم ماه رمضان خونه دوستم مراسم شب احياست, از وقتي كه اومدم سمنان هر سال در اين مراسم شركت كردم, اين دوستم اولين دوست سمناني منه و تو اين مدت با همه اعضا خانوادش دوست شدم و بهتره بگم من عضوي از خانواده اونا شدم:)مراسم احياي اونا هم هميشه خيلي گرم بود ولي امسال متاسفانه مثل هر سال نبود, چون خانمي كه هر سال مراسم رو اجرا مي كرد ناراحتي حنجره پيدا كرده و در مراسم شركت نمي كنه چقدر متاسف شدم, چون خيلي صداي گرم و گيرايي داشت وخوب بلد بود اشك همه رو در بياره بر خلاف اين خانم كه امشب مراسم رو اجرا كرد و خيلي هم سعي داشت مجلس رو گرم كنه ولي نتونست اشكي در بياره حتي وقتي مسئله مي گفت, حرفهاي نامربوطي مي زد چند تا از خانمهاي بزرگ مجلس كه خودشون هم در اين مسائل استاد بودن به او اعتراض كردن!!صداي خوبي هم نداشت و نتونست مثل هر سال جو رو گرم كنه!حتي وقتي دعاي جوشن كبير رو مي خوند بخاطر طولاني بودن اين دعا و سرد بودن مجلس خيلي ها چرت مي زدن, خانمي كه روبروي من نشسته بود كاملا خواب رفته بود فقط هر چند بار با صداي الغوث الغوث ميهمانها چرت اون پاره ميشد و چشمهاشو باز مي كرد:) جالب اين بود در آخر مجلس يك خانمي كه از آشناهاي دوستم به او گفت: تو اينو كشف كردي؟!! عجب پديده اي كشف كردي!! به هر حال شب احيا خودش گيرايي خاصي داره بخصوص مراسم قران سر گذاشتن و حاجت خواستن, اميدوارم همه حاجت ها برآورده بشه.