ازدواج در جامعه ما مثل يك سنت مي مونه. عملي كه انجام دادنش در سنين خاصي بايد حتمن صورت بگيره. حالا چقدر از اين ازدواج ها حساب شده است معلوم نيست. مهم ازدواج كردنه! براي دخترها اين عمل مهمتر از پسرهاست چون براي اونا محدوده سني هم مطرحه و اگر از سن خاصي بگذره شايد فرصت ازدواج از دست بره! بخاطر همين بسياري از دخترها گاهي مجبور ميشن ناخواسته تن به ازدواج بدن. تحت فشار قرار گرفتن از طرف خانواده كه بايد يكي از خواستگارها رو انتخاب كنه. حرف هاي اطرافيان مثل: ‹ ديگه داره دير ميشه، پس كي ميخواي ازدواج كني؟ ...› و امثال اين كه بيشتر باعث فشارهاي روحي ميشه و ناگزير تن به ازدواج ميدن. در گذشته ازدواج هاي اجباري زياد بود و دختري كه ازدواج مي كرد اگر از ازدواجش راضي هم نبود مجبور بود تحمل كنه ولي امروز بخاطر بالا رفتن آگاهي ها و انتظارات از همسر آينده كمتر تن به ازدواج اجباري ميدن ولي باز هم كم نيست، چون به همين دليل كه حتمن بايد ازدواج كنن و گذشتن سن، شايد در يك مرحله بناچار مجبورميشن به ازدواج اجباري تن بدن. يكي از دوستان مي گفت به دخترم(دخترش 24 ساله است) تا آخر امسال فرصت دادم كه از بين خواستگارانش يكي رو انتخاب كنه وگرنه خودم شوهرش ميدم! خانم تحصيلكرده اي رو مي شناسم كه بخاطر بالا رفتن سن و ترس از مجرد بودن ناچارن يكي از خواستگارانش رو انتخاب كرد الان با گذشت چند سال از ازدواج و داشتن يك بچه، پشيمون از اين ازدواجه و خانوادش رو بخاطر اصرار در ازدواج مقصر ميدونه. چند وقت قبل يكي از همكلاسي هاي دوران دانشگام اومده بود خونه مون. اون گرگان زندگي ميكنه ولي گاهي كه سمنان مياد به منهم سري مي زنه. او يكسال از من كوچكتره ولي ازدواج نكرده. اين دفعه در مورد ازدواج صحبت مي كرد. خانوادش خيلي اصرار مي كنن اون ازدواج كنه، حتا نمي تونه براي كار يا ادامه تحصيل به شهر ديگه بره. مي گفت خانوادم ميگن ازدواج كن بعد هرجا خواستي برو! مي گفت خواستگارهام اصلن مناسب نيستن و من نمي تونم از بين اونا انتخاب كنم. ولي خسته شدم از اين همه اصرار خانواده. من گفتم: هيچوقت اين كار رو نكن. خانوادت مي خوان مسئوليت خودشون رو كم كنن. تو به عنوان يك دختر مجرد باري بر دوش اونا هستي براي همينه براي ازدواجت اصرار مي كنن فقط چون خودشون رو راحت كنن ولي در آينده چه پيش مياد براشون مهم نيست و فردا مشكل تو بيشتر ميشه. اگر واقعن مناسب نيستن زير بار ازدواج تحميلي نرو! اصرار كن برو درس بخون. برو كار كن.(اون مي تونست ادامه تحصيل بده و موفق بشه ولي بخاطر هزينه تحصيل ناچار شد ادامه نده و حتا براي كار هم نتونست از پيش خانوادش بره) اين مشكل در شهرستان ها خيلي بيشتره. چون حق تنها زندگي كردن و مستقل بودن رو ندارن. هنوز اين فرهنگ براي ما جا نيفتاده كه دختري اگر نخواد ازدواج كنه مي تونه هر جور كه دوست داره زندگي كنه و مستقل باشه. اينهم يكي از تبعيض هاي وحشتناك بين زن و مرد در جامعه ماست.
***
دختران براي انكه شوهر داشته باشند ازدواج مي كنند. شتاب مي ورزند كه به خانه بخت بروند، زيرا ازدواج، آزادي بيشتري براي آنها تامين مي كند.
جنس دوم / سيمون دوبووار
***
در همين رابطه متني از كتاب جنس دوم انتخاب كردم كه اينجا بخوانيد.