مطلب « یونگ» در مورد پرسونا رو می خوندم. در قسمتی یونگ گفته:
پرسونا (نقاب= سيماچه) يک سيستم ارتباطی ميان خودآگاهی فرد با جامعه است، چنانکه نام پرسونا کاملن برازنده آن است و به نحوی طراحی شده که از يکسو تاثير معينی روی ديگران بگذارد؛ و از سوی ديگر، منش واقعی فرد را از چشم ديگران پوشيده نگهدارد. هرکس در آينه بنگرد، پيش از هر چيز ديگر، نخست سيمای خود را در آن میبيند. هرکس که به درون خود برود، با خطر مواجهه با خودش روبهرو میشود. آينه هرگز تملق نمیگويد و هرآنچه در برابر آن قرارگيرد، وفادارانه و عينن بازتاب آن را نشان میدهد، به گفته ديگر همان چيزی را نشان میدهد که ما هرگز به جهان بيرون از خود نشان نمیدهيم، چون آن را با پرسونا، يا همان نقاب بازيگرانه پوشاندهايم. آينه اما در فراسوی آن نقاب، سيمای واقعی هرکس را نشان میدهد.
با خودم فکر می کردم شاید همه ما نقاب بر چهره بزنیم برای پنهون کردن خود واقعی مون؛ ولی آیا مفهوم پرسونا اینه که با این نقابها دروغ بگیم و تظاهر به اون چیزی که نیستیم بکنیم؟! چه تعدادی از ما با نقاب روشنفکری و اهل سواد بودن, تونستیم دیگران رو گول بزنیم, فریب بدیم و با ریاکاری, خود زبیایی به دیگران نشون بدیم؟! اگر روزی مانند آینه فراسوی آن نقاب را ببینیم ... !!