Shindokht
 

 





 

شـينـدخــت
یادداشت‌های روزانه‌ی شراره‌ انصاری
Shindokht, Sharareh Ansari's Daily Notes

شيندخت در سايت‌های ديگر :
کاريکلماتور  :  سهراب.ارگ
اکسـير [
مهرآوا : فوک‌لوريک : گنجينه‌ی اسرار ]

شيندخت
Ùˆ
شعر ترکی

شيندخت
و بجنورد


فوتوبلاگ
شيندخت

Monday, September 05, 2005

 

آیا این درست ترین راه بود؟

 

زندگی های ما هر روز بیشتر بطرف تکنولوژی و ماشینی شدن پیش میره. تقلید از فرهنگ غربی در زندگی و رفتار ما جا باز کرده و یکی از شاخصه های تشخص و امروزی بودن, غربزدگیه؛ ولی آیا این نوع زندگی و طرز فکر با فرهنگ ما همخوانی داره؟! آیا ما تونستیم غربزدگی رو با فرهنگ ایرانی خودمون هماهنگ کنیم؟! در فرهنگ ما یکسری عاداتی وجود داره که همیشه پذیرای اون بودیم, مثل مهمان نوازی, تعارفات زیاد در رابطه ها, وابستگی خانوادگی و فامیلی و ... امثال این که با فرهنگ غربی و بخصوص زندگی ماشینی و پیشرفته امروزه تناقض داره, آیا ما تونستیم این رفتارها و عادات رو تغییر بدیم همینطور که نحوه زندگی و لباس پوشیدن و ... را تغییر دادیم؟! برای اینکه متوجه منظورم بشید مثالی می زنم:

دیشب ساعت یازده شب تلفن زنگ زد و خبر دادن که برام مهمون از راه دور میرسه وقتی خبر دادن, نزدیک سمنان بودن و یکساعت بعد (ساعت دوازده شب) دوازده نفر مهمون برام رسید که مهمون های عزیزی بودن و من از دیدنشون خوشحال شدم ولی اینکه اونجور سرزده اومدن و همراه خودشون پنج نفر مهمون غریبه که اولین بار بود می دیدمشون هم آورده بودن کمی منو ناراحت کرد, نه بخاطر آوردن مهمان بلکه بخاطر بیخبر اومدنشون! (البته اونا از قبل, قصد اومدن به سمنان و خونه ما رو نداشتن ولی بخاطر خراب شدن ماشین و ... مجبور شدن.)

من مهمون رو دوست دارم و از پذیرایی کردن مهمون لذت می برم, ولی این سوال همیشه برای من پیش میاد که, چرا ما در همه چیز به غربی ها تقلید می کنیم نحوه زندگی کردن مون و سبک خونه ها و زندگی ما تقلید از غربه ولی هنوز از عادت های سنتی خودمون که تعارفات و وابستگی هاست, دست برنداشتیم؟!
در روابطمون همیشه تعارفاتی وجود داره که باعث اذیت خودمون میشه شاید این تعارفات نوعی ریا باشه چون اونچه که واقعن در قلب ما می گذره اونی نیست که به زبون می آریم . ما طبق عادت های گذشته اصرار در رفت و آمدهای فامیلی داریم. اگر به شهری می ریم که آشنایی در اونجا هست رفتن به هتل رو نوعی بی احترامی به اون آشنا می دونیم, حتا اگر خودمون در هتل راحت باشیم !
عادت به سرزده جایی رفتن به نظر من یکی از عادت های غلطیه که در فرهنگ ما وجود داشته و هنوز هم ادامه داره و ما با گول زدن خودمون و با بکار بردن عناوینی مثل« دل باید گشاد باشه» , « ما که تعارف نداریم» , « چون با هم صمیمی هستیم و رودربایستی نداریم » و ... این عادتها رو تکرار می کنیم.

مهمون های من شب خوابیدن و صبح بعد از خوردن صبحانه هم رفتن, من زحمت زیادی نکشیدم, مشکلی هم پیش نیومد و همه چیز مرتب و خوب بود. این چندمین باره که برای من مهمون از راه دور سرزده و این موقع شب میرسه و من همیشه سعی کردم همه چیز مرتب باشه ( مهمونهای سرزده که هر بار اومدن هم از فامیل خودم و هم بهروز بوده و باید بگم هر دفعه هم مهمون غریبه با خودشون آوردن:)
ولی آیا این درست ترین راه بود؟ آیا این جزو فرهنگ مهمان نوازی ماست و باید اینو حفظ کنیم؟!
  


 
 

 

 

Links

بانک اطلاعاتی بجنوردی‌ها

ترجمه‌ی
کتاب

يازده
دقيقه
پائولو کوئلو
 

Recent

آپدیت شد
جمعه شب های با با امان
برخی دوستت می شوندبه خاطر آشنایان است,برخی دوستت م...
گاهی یک چیز کوچک خاطرات زیادی رو برامون زنده می ...
برای تو عزیزترینم که روز تولدت بخاطر کار دور از خو...
از وقتی برگشتم سمنان فرصتی نشده بود گشتی تو شهر ب...
خروج نماينده شركت «گلدكوئيست» از كشوردر پي خروج نم...
هم اکنون به حضور سبز شما عزيزان نيازمنديمچقدر به ب...
دوست خوبم آقا سهراب در ایمیلی نوشته بودن:من واقعا ...
هر وقت میرم بجنورد, وقتی به نزدیکی بجنورد می رسم ی...

Archives

February 2002
October 2002
November 2002
December 2002
February 2003
July 2003
November 2003
January 2004
February 2004
May 2004
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007

Logo


 

 

هرگونه برداشت از مطالب يا تصاوير اين وب‌لاگ بدون ذکر نام و آدرس ماخذ ممنوع است.
 Ø´Ø±Ø§Ø±Ù‡ انصاری