Shindokht
 

 





 

شـينـدخــت
یادداشت‌های روزانه‌ی شراره‌ انصاری
Shindokht, Sharareh Ansari's Daily Notes

شيندخت در سايت‌های ديگر :
کاريکلماتور  :  سهراب.ارگ
اکسـير [
مهرآوا : فوک‌لوريک : گنجينه‌ی اسرار ]

شيندخت
Ùˆ
شعر ترکی

شيندخت
و بجنورد


فوتوبلاگ
شيندخت

Sunday, August 21, 2005

 

دوست خوبم آقا سهراب در ایمیلی نوشته بودن:

من واقعا خوشحالم که اگر وبلاگ هیچ خاصیتی برای شما نداشت ( که داشته) حداقل این باور را برای شما ایجاد کرد که بچه ها بزرگ شده اند. و گاهی می شود, دور از آنها بود, بدون اینکه نگران گشنه و یا تشنه بودنشان باشید.


خودم هم با ایشان هم عقیده هستم و وبلاگ نویسی و دوستان اینترنتیم باعث شدن من خیلی تغییر کنم و یکسری از عادتها که جزو فرهنگ خانوادگی مونه رو کنار بذارم. ما رو این جور بار آوردن که در بست در اختیار همسر و فرزندانمون باشیم حتا من که طرفدار حقوق برابر بین زن و مرد هستم تحت تاثیر همین تربیت فکر می کردم یک مادر و همسر خوب باید خودش رو وقف زندگیش کنه و از خودش بگذره! خب منم با این طرز فکر سالها از خواسته های خودم گذشتم ولی دو اتفاق باعث شد که کمی به خودم بیام.(البته راهنمایی های دوستان اینترنتی ام هم بی تاثیر نبود)
اولین مورد وقتی بود که بهبودم از من گله کرد, او گفت: ما رو زیادی خوب بار آوردی و در جامعه ای که این همه گرگ هست اینقدر خوب بودن بدرد نمی خوره! همینطور گفت نذاشتم با مشکلات روبرو بشه و مرد بار بیاد!
من که تمام تلاشم این بود اونا راحت باشن و تمام سختی ها رو خودم تحمل می کردم و از خیلی خواسته هام بخاطر اونا گذشتم و حتا بخاطر اونا از درس خوندن که عاشقش بودم گذشتم تا اذیت نشن وقتی اینو شنیدم احساس بدی داشتم؛ فکر اینکه کارام غلط بوده و راهم اشتباه, اذیتم می کرد. بعد از اون بدنیا اومدن خواهرزادم روناک که برام خیلی باارزش بود و من از قبل به خواهرم لیا قول داده بودم برای زایمانش میرم بجنورد ولی بدنیا اومدن زودتر از موعد روناک باعث شد نتونم برم . روناک روز دوم تب کرد و بستری شد, لیا به وجود من احتیاج داشت ولی وابستگی « سه تا به» به من بخصوص اون موقع که ماه رمضون بود و همه روزه می گرفتن باعث شد من نتونم برم بجنورد (البته با وجودی که بهروز راضی نبود من اقدام کردم و بلیت هم خریدم اما لیا که میدونست «سه تا به» چقدر وابسته هستن زنگ زد و منو از سفر منصرف کرد , بعدها گفت چقدر از نظر روحی نیاز داشتم اون موقع کنارم باشی!)
این دوتا اتفاق باعث شد من کمی در رفتار و عادت های خودم تجدید نظر کنم و این فکر رو از خودم دور کنم که اگر من نباشم اونا گرسنه می مونن و یا نمی تونن جور خودشون رو از آب بکشن
از همون موقع شروع کردم به کنار گذاشتن بعضی عادتهام , البته اول هم برای خودم سخت بود و هم برای «سه تا به» ولی کم کم عادت کردن. طوری که امسال بعد از 25 سال زندگی مشترک اولین بار بود که بدون نگرانی و بدون اینکه از قبل برای اونا تدارک ببینم ( قبلن هر وقت میرفتم بجنورد غذاهای مختلف فریزر می کردم) به این فکر کنم اونا چی می خورن و ... مدت طولانی بجنورد موندم وخوش گذروندم:)

بهروز هم کاملن قبول کرده و کلی هم از عادتهای مردسالارانه ش که خودم بار آورده بودم, کنار گذاشته. با همه اینا من همچنان تلاش می کنم تا عادتهای غلط مردسالارانه ش رو ترک کنه ( هر چند هنوز موفق نشدم راضی کنم سبیلشو بزنه چون خیلی هم به سبیلش می نازه و تمام مردونگی رو در اون می بینه!:)


دیشب پشت کامپیوتر بودم بهروز ازم چیزی خواست و من خندیدم و گفتم قرار این نبود ... بهروز گفت اینقدر که تو سختگیری می کنی فکر نمی کنم زنای غربی که اینقدر آزادی دارن سخت بگیرن! منم فوری ایمیل خواهرزادش حمید رو که سوئد زندگی می کنه نشونش دادم و گفتم ببین نوشته بخاطر تولد فرزند دومش دوماه مرخصی بوده و تازه رفته سر کار, شما یک روز بخاطر کمک به من مرخصی می گیری؟!
بهروز هم خندید و گفت هر چی می کشیم از دست همین مردهایی که خارج از کشور هستن می کشیم!:)

پ.ن: باید اینو هم اضافه کنم که بهروز با وجودی که خیلی تغییر کرده و خیلی خوب قبول کرده رفتار جدید من رو! ولی همچنان معتقده دوستان ناباب اینترنتی ام منو از راه بدر کردن و چشم دیدن اونا رو نداره:)
  


 
 

 

 

Links

بانک اطلاعاتی بجنوردی‌ها

ترجمه‌ی
کتاب

يازده
دقيقه
پائولو کوئلو
 

Recent

هر وقت میرم بجنورد, وقتی به نزدیکی بجنورد می رسم ی...
بلاخره به خونه برگشتم:)حدود چهل روز از خونه دور بو...
سلام دوستانتعطيلات طولاني ام باعث شده از نت و شي...
خب براي اينكه جوجه ها تلف نشن:)بجنورد هوا عاليه و ...
بجز همدردی هم کاری می تونیم برای نوشی و جوجه هایش ...
امروز روز خیلی خوبی بوده برام. شنبه خوبی که من اون...
گاهی فکر می کنم روانشناسی آدم ها چقدر می تونه رشته...
ضبط ماشین را روشن کرد. پایش را تا ته روی پدال گاز...
هر وقت دلتنگ ميشم و كسل، بهداد سربسرم مي ذاره ميگه...
حرف های آقای کلهر مشاور فرهنگی آقای احمدی نژاد, در...

Archives

February 2002
October 2002
November 2002
December 2002
February 2003
July 2003
November 2003
January 2004
February 2004
May 2004
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007

Logo


 

 

هرگونه برداشت از مطالب يا تصاوير اين وب‌لاگ بدون ذکر نام و آدرس ماخذ ممنوع است.
 Ø´Ø±Ø§Ø±Ù‡ انصاری