همیشه برام عجیب بود وقتی می دیدم دوستان خارج از کشور سریال های ایرانی رو از ماهواره نگاه می کنن. سریال هایی که ما در داخل رغبت به تماشای آنها نمی کنیم ولی اونا با داشتن بهترین فیلم ها و سریال ها این فیلم ها رو نگاه می کنن. وقتی از یکی از این دوستان سوال کردم جوابی به من داد که برام جالب بود چون هیچوقت به این جنبه اش فکر نکرده بودم.
این دوست گفت: ما به محتوا و موضوع سریال کاری نداریم بیشتر برای آشنایی با جو داخل ایران و تغییراتی که در این سال ها شده این فیلم ها رو نگاه می کنیم و برامون جالبه . وقتی جام جم اومد تازه متوجه شدیم که چقدر لغت به محاوره روزانه اضافه شده ما اوایلش اصلا نمی فهمیدیم مثلا می گفتند کلید کرده / تابلو / سرکار گذاشته / سرکاریه... چون زمان ما فقط یک لغت عوض همه اینها بود که: اذیت می کنه حتی الان توی فیلم ها می بینیم در مورد ماشین میگن چنجر داره یا نه؟ ما نمی فهمیم یعنی چی ترجمه چنجر میشه تغییر دهند نمی دونم منظورشون اتو ماتیک است؟ عوض کننده یعنی چی؟ یا توی سریال ها پیاده روهای بالای شهر رو می بینیم در یک متر مربع هم آسفالت- هم سیمان- هم موزائیک وهم خاکی دیده میشه, تعجب می کنیم. در یک سریال ماشین پلیس رو دیدیم که یه دونه از چراغ های جلوش اصلا نبود که از خود فیلم ما رو بیشتر خندوند!
پ.ن: وقتی ایمیل این دوستم رو برای بهداد می خوندم, بهداد با خنده گفت به دوستت بگو به جای دیدن این سریال ها بره توی دانشگاه های ایران,لغات و اصطلاحات خفنی یاد می گیره که نیاز به فرهنگ لغت جدید داره!