لازمه انجام دادن هرکاری و موفق شدن در اون کار, داشتن پشتکار و اعتماد به نفسه. اینو همه ما می دونیم و بارها از اعتماد به نفس پایین مون نالیدیم و حتا کسانی هم که فکر می کنن اعتماد به نفس بالایی دارن باز هم در بسیاری از موارد مکثی کردن و توانایی خودشون رو دست کم گرفتن. چه عواملی در پایین بودن اعتماد به نفس دخالت داره و چه چیزهایی برای بالا بردن اعتماد به نفس کمک می کنه و... این سوالها رو بارها از خودم پرسیدم و در موردشون مطلعه کردم وبرای کمک به بالا بردن اعتماد به نفس خودم و خانوادم تلاش کردم ولی در بعضی موارد باز هم شک و تردید که ناشی از همین پایین بودن اعتماد به نفسه به سراغم آمده. هربار کاری رو خواستم انجام بدم حتا در خودم توانایی انجام آن کار رو دیدم ولی حرف های منفی دیگران و به قول معروف «آیه یاس» آنها باعث شده پیگیر اون کار نباشم ( اینجا لازمه مثل اون قورباغه کر بود!) ولی این بار واقعن تصمیم گرفتم برای کاری که می خوام انجام بدم پیگیر باشم و با اعتماد به نفس بالا تلاش کنم حتا اگه همه بگن سخته و نمیشه و ...
یکی از آشناهامون که آقای مسنی هستند در مورد قبولی خودشون در کنکور برام تعریف کردند واقعن برام جالب بود ایشون می گفتند: « من در دوران دبیرستان نمره انگلیسیم «بیست و پنج صدم» بود و همیشه از تک ماده استفاده می کردم. آرزوم بود که یکبار از این درس نمره 7 بگیرم. برای رشته ای که می خواستم شرکت کنم زبان انگلیسی شرط اول بود و باید از انگلیسی نمره 40 می گرفتم. بیشتر از صد سوال بود . با خودم فکر کردم اگر چهارتا چهارتا (a-b-… ) بزنم حداقل باید 35 بگیرم و شانس بیارم 40 می گیرم. من بطور سیستماتیک زدم و انگلیسی رو از روش ریاضی حل کردم و نمره 45 گرفتم و قبول شدم. در محیطی قرار گرفتم که استادهام همه انگلیسی بودن. اوایل که آکادمیک بود با هر کلک و تقلبی نمره گرفتم البته خیلی اذیت شدم ولی از رو نرفتم. ولی کم کم یاد گرفتم طوری که 6 ماه بعد من مدت 45 دقیقه با مسئولمان سر موضوعی با زبان انگلیسی بحث کردم. این برام خیلی لذت بخش بود که من بیست و پنج صدمی در درس زبان حالا داشتم با یک انگلیسی زبان بحث می کردم! من تا وقتی دیپلم گرفتم نمی دونستم که حروف« هاش و ایگرگ» که در ریاضی بکار می بریم انگلیسی نیست و فرانسه است و در انگلیسی « اچ- وای» است.»
وقتی این آقا خاطراتش رو تعریف کرد بهشون گفتم: عجب اعتماد به نفسی داشتید؟ ولی ایشون در جوابم گفتن: این اعتماد به نفس نبود, پررویی بود!
پ.ن:گاهی واقعن لازمه در کارهامون پررو و سمج باشیم:)