همه به این جمله اعتقاد داریم:
آدم, یه بار اول ازدواج تنهاست , یه بار هم وقتی بچه هاش بزرگ میشن و میرن!
تنهایی های اوایل ازدواج خیلی سریع می گذره طوری که احساس نمی کنی. بعد هم که بچه دار و درگیر بچه ها شدن, فرصتی برای اینکه به خود فکر کنیم نمی ذاره و تمام فکرهای مشترک زن و شوهرها دغدغه های بچه ها و مشغله های زندگیه. هر چقدر بچه ها بزرگتر بشن این مشغولیت های فکری و جسمی هم بیشتر میشه. حتا اوقات فراغت هم تابع بچه هاست, برنامه سفر, تفریح , مهمونی و ... تنها چیزی که به اون توجه نمیشه علایق مشترک زن و شوهره.
بهبود مدتیه بخاطر کارش تهرانه, چند روز پیش برای بردن قالب هایی که سمنان داشتن یک روزه اومد پیش مون موقع برگشتن, بهداد رو هم با خودش برد. من و بهروز تنها شدیم. اول فکر می کردم چقدر سخته تنهایی, یهو هردوشون نبودن. به رفتن بهبود عادت کرده بودم شاید چون بزرگتره, راحت تر قبول کردم ولی بهداد... اون خیلی وابسته ماست و ما هم همینطور. علاوه بر اون بهداد توی خونه خیلی پر سر و صدا ست. همیشه دوروبر منه یا چیزی واسه خوردن می خواد و یا اینکه سربسر من می ذاره و با شوخی و مسخره بازی خونه رو شلوغ می کنه, گاهی هم با بریز و بپاش هاش منو عصبانی و بداخلاق می کنه که اینجور مواقع هم باز با تیکه هایی که میندازه باعث خنده ام میشه طوری که نمی تونم مدت زیادی عصبانی بمونم. برای همین رفتن بهداد باعث شد خونه خلوت تر بشه ولی همین سکوت و خلوت بودن خونه باعث شد که من و بهروز بیشتر به کارهایی که دوست داشتیم, برسیم. مثل کتاب خوندن با آرامش , نگاه کردن برنامه های دلخواه تلویزیون و گوش کردن به موسیقی که دوست داریم بدون غرولند های بچه ها و ...
شب جمعه با هم رفتیم شهمیرزاد , اولین بار بود که بهروز توی ماشین رادیو پیام گوش کرد, بدون اینکه بچه ها غر بزنن که:« اه ... رادیو چیه ... » و بعد آهنگ های تکنو یا متالی که فقط خودشون دوست دارن اونم با صدای بلند, گوش کنن و من و بهروز مجبور باشیم صدامون در نیاد و اون آهنگ های گوش خراش که گاهی مثل گوشکوب تو مخ می خوره رو تحمل کنیم!
اون شب هوا عالی بود و رادیو پیام هم با ما همراهی کرد و آهنگ زیبا و قدیمی «عبدالوهاب شهیدی» رو پخش کرد که می خوند:
با دِلُم بازی نکن
ترسم بِمیرُم
...
زندگی بی چشم تو رنج و عذابه
این آهنگ ما رو به خاطرات گذشته برد.
این سه روز تمرین خوبی بود برای تنهایی های آینده که خیلی دور نیست و به ما ثابت کرد که اگر بدونیم بچه هامون راحت و خوش هستن ما هم می تونیم تنهایی هامون رو خیلی خوب پر کنیم و احساس آرامش کنیم :)