Shindokht
 

 





 

شـينـدخــت
یادداشت‌های روزانه‌ی شراره‌ انصاری
Shindokht, Sharareh Ansari's Daily Notes

شيندخت در سايت‌های ديگر :
کاريکلماتور  :  سهراب.ارگ
اکسـير [
مهرآوا : فوک‌لوريک : گنجينه‌ی اسرار ]

شيندخت
Ùˆ
شعر ترکی

شيندخت
و بجنورد


فوتوبلاگ
شيندخت

Tuesday, November 12, 2002

 

مرحوم مادر بزرگم هفت دختر داشت , هروقت می خواست يکی از اونا رو صدا بزنه دچار مشکل ميشد , گاهی اسم شش دختر ديگه رو می برد ولی اونی که باهاش کار داشت رو نمی گفت ما هم هميشه به بيچاره می خنديديم , خودش هم به کار خودش خنده اش می گرفت و می گفت خوبه اسمهای متنوع انتخاب کردم ولی باز هم نمی تونم درست صدا بزنم !
حالا من به روز مادربزرگم دچار شدم ! من نه هفت تا دختر دارم و نه دچار کم حواسی شدم مشکل من نزديک بودن اسمها تو خونه است , به ترتيب : بهروز ( همسرم ) بهبود و بهداد , فکر کنيد من بخوام هر سه رو صدا بزنم وااااااای!!
موقعی که من و همسرم می خواستيم اسم بچه هامونو انتخاب کنيم من پيشنهاد دادم فرزند پسر مون رو هم اسم همسرم و فرزند دختر را هم اسم من انتخاب کنيم ! خدا رحم کرده ما همين دو تا رو داريم و اگر بيشتر از اين می شد !!!!!!!!! ا
باور کنيد گاهی از صدا کردن اينهمه " به " دچار مشکل ميشم و بعضی وقتها که با هر سه شون کار دارم فقط صدا ميزنم " به " ولی اونا هم اعتصاب می کنند و جواب نميدن!!
حالا خوبه من همين " شيندخت " رو دارم وگرنه تو خونه همه" مرد" همه " به " اونوقت من بيچاره چه می کردم؟!!
ياد مادر شوهر مرحومم می افتم اون بيچاره هم نه فرزند داشت که چهار تاشون پسر بود اونهم اسمهای هم قافيه با پدر شوهرم گذاشته بود : به تر تيب : اسدا...( مرحوم پدر شوهرم ) , حجت ا..., نعمت ا..., حبيب ا...
و همسر من که نهمين فرزند و ته تغاری بود و فکر کنم به خاطر همين مشکل اسم اونو " بهروز " گذاشت!
  


 
 

 

 

Links

بانک اطلاعاتی بجنوردی‌ها

ترجمه‌ی
کتاب

يازده
دقيقه
پائولو کوئلو
 

Recent

رقص درمانیرقص درمانی عنوان مطلب بسيار زيبايی است ک...
از لابلای ايميلهای شما An Indian doctor says "Medi...
مطلب زير همون مطلب يادگاری پسر خاله ام " سعيد " اس...
چند وقتی باخودم کلنجار رفتم که اين مطلب رو اينجا ب...
ديشب موضوعی پيش اومد که يک بحث تکراری دوباره تو خو...
من گاهی فکر می کنم وبلاگ نويسی برای من مثل گفتگو ب...
ديروز يک مهمونی دوستانه رفتم بودم به اصطلاح خودمون...
من اين دوروز بد جوری سرما خورده بودم و حال و حوصله...
سلام من بهبود هستم , ما مان بد جوری سرما خورده و ح...
من بارها نوشتم که در غربت زندگی می کنم ولی نمی دون...

Archives

February 2002
October 2002
November 2002
December 2002
February 2003
July 2003
November 2003
January 2004
February 2004
May 2004
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007

Logo


 

 

هرگونه برداشت از مطالب يا تصاوير اين وب‌لاگ بدون ذکر نام و آدرس ماخذ ممنوع است.
 Ø´Ø±Ø§Ø±Ù‡ انصاری