Shindokht
 

 





 

شـينـدخــت
یادداشت‌های روزانه‌ی شراره‌ انصاری
Shindokht, Sharareh Ansari's Daily Notes

شيندخت در سايت‌های ديگر :
کاريکلماتور  :  سهراب.ارگ
اکسـير [
مهرآوا : فوک‌لوريک : گنجينه‌ی اسرار ]

شيندخت
Ùˆ
شعر ترکی

شيندخت
و بجنورد


فوتوبلاگ
شيندخت

Sunday, December 15, 2002

 

دوستان قبل از اينکه مطلب امروز شينخت را بخوانيد خواستم از شما خوانندگان محترم این صفحه اجازه بگيرم و از طرف همه ی شما تسليتی بگويم به سرکار خانم انصاری نويسنده ی محترم شيندخت و مخصوصا همسر گرامی ايشان که در سوگ خواهر خود نشسته.

خوب، برويم سراغ یادداشت امروز شيندخت:

ديروز خبر رسيد خواهر بهروز (همسرم ) فوت کرده و من بايد اين خبر رو به بهروز مي دادم , چقدر سخته آدم بخواد خبر بدي رو به کسي برسونه بخصوص به همسرش ! و من نمي دونستم چطوري به او بگم !حتي وقتي بهروز طبق معمول هر روز از کارخونه زنگ زد و پرسيد چه خبر ؟! خبر خوبي بدي چيزي نيست ؟! من گفتم نه هيچ خبر و صبر کردم بياد خونه بعد بهش بگم .خواهر بهروز سالهاست بيماره و از عيد امسال حالش روز بروز بدتر شده و اين فوت براي او آرامش و راحت شدن از درد و رنج بود ولي خوب براي نزديکان به هر حال از دست دادن عزيز سخته هر چند که بيمار باشه! خواهر بهروز که دومين خواهرشه از اون زنهای مظلوم زمانه بود که واقعاً در حقش ظلم شده و از زندگي هيچ خيري نديد , او به عنوان همسر دوم مردي پولدار که کدخدا يک ده بود شد ! واز همون اول مثل خيلي از زنهاي زمان خودش با کار زياد و خونه پر رفت و آمد و پر زحمت و مرد خشن ! زندگيش رو شروع کرد بعد هم به دليل زايمانهاي متعدد و غير اصولي خيلي زود فرسوده شد بطوري که بعد آخرين زايمانش که حدود 37- 38 سال پيش بود دچار بيماري رماتيسم شد و کم کم باعث فلج شدن همراه با پوکي استخوان و تغيير شکل مفاصل ؛ او اين مدت تماماً با درد هاي روماتيسمي بسر ميبرد ولي با همه اينها چنان روحية شادي داشت طوري که گاهي مي گفت آهنگ بجنوردي براش ميذاشتن و او بسختي با بشکن زدن با اين آهنگ همراه ميشد . او باهمه بيماري بچه هاي خوبي تربيت کرد دوپسر و سه دختر , پسر بزرگش ( مهندس عمران ) و دخترش ( معلم ( در ايران زندگي ميکنند و پسر دومش ( فيزيک هسته اي خونده ) و دو دختر ديگه اش در سوئد زندگي مي کنند ولي هر سه براي مراسم فوت مادرشون اومدن . ما هم امروز براي مراسم ميريم مشهد ( چون مشهد زندگي مي کرد ) و تا چند روز شيندخت تعطيله. تا بعد

سايت اکسير
  


 
 

 

 

Links

بانک اطلاعاتی بجنوردی‌ها

ترجمه‌ی
کتاب

يازده
دقيقه
پائولو کوئلو
 

Recent

باز هم دوستان جديد بجنوردي .يک گروه از جوونهاي بجن...
شما وقتی غمگين هستيد چکار می کنيد؟!!ميدونيد بعضی و...
عيدتان مبارکيکبار ديگه تموم شد ماه روزه و عبادت يک...
گلچينگر مِی خوری آشکار , حَد خواهی خوردآن بِه که ن...
ديروز سی دی کنسرت " گروه آريان " رو ديدم , خيلی بر...
دوست خوبم آناهيتا از وبلاگ بندری در قطب شمال برام ...
وبلاگ سهراب منش عکس زيبای مينياتوری از چهره يک زن ...
ديروز بهبود از خواب بيدار شد مثل يک پسر خوب رفت نش...
من هميشه دوست داشتم اين سوال رو از دوستان بکنم ؛ آ...
مرحوم مادر بزرگم هفت دختر داشت , هروقت می خواست يک...

Archives

February 2002
October 2002
November 2002
December 2002
February 2003
July 2003
November 2003
January 2004
February 2004
May 2004
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007

Logo


 

 

هرگونه برداشت از مطالب يا تصاوير اين وب‌لاگ بدون ذکر نام و آدرس ماخذ ممنوع است.
 Ø´Ø±Ø§Ø±Ù‡ انصاری