Shindokht
 

 





 

شـينـدخــت
یادداشت‌های روزانه‌ی شراره‌ انصاری
Shindokht, Sharareh Ansari's Daily Notes

شيندخت در سايت‌های ديگر :
کاريکلماتور  :  سهراب.ارگ
اکسـير [
مهرآوا : فوک‌لوريک : گنجينه‌ی اسرار ]

شيندخت
Ùˆ
شعر ترکی

شيندخت
و بجنورد


فوتوبلاگ
شيندخت

Monday, November 25, 2002

 

ديروز سی دی کنسرت " گروه آريان " رو ديدم , خيلی برام جالب بود , زدن رو دست خواننده های خارج از کشور! فقط فرقش در روسری خانمهاست!!
من با موسيقی پاپ مخالف نيستم ولی به شرطی که موسيقی اصيل ما کنار گذاشته نشه ! از وقتی موسيقی پاپ آزاد شده آنقدر خواننده پاپ زياد شده و کنسرتهای مختلف ميذارند که به موسيقی اصيل کمتر توجه ميشه !
برای مثال در سمنان تا به حال چندين بار کنسرت پاپ اجرا شده از خواننده هايی مثل "عبداللهی "گرفته تا خواننده های گمنامی که فقط در حد آموزشی هستند!
ولی موسيقی اصيل خيلی کم اجرا شده , يکی از دوستانم که قبلاً در موردش گفته بودم که صدای خوبی داره ودر دوره های دوستانه هميشه ميخوند ( البته آموزش ديده ) و فقط هم اصيل می خونه ( گاهی هم کردی و ترکی چون خودش ترک همدان است)
الان چند ساليه که کنسرت بانوان آزاد شده اونهم برنامه اجرا ميکنه ( گروه چکاوک که او خواننده اش است" قد سيه مشيری " ) ما خيلی سعی کرديم که دوستم در سمنان هم برنامه اجرا کنه ( خودش هم خيلی دوست داشت برای دوستان سمنانی برنامه اجرا کنه چون 5 سال سمنان زندگی کرده بود )
حتی مجوز از ارشاد تهران و ارشاد سمنان هم گرفت ولی " حراست استانداری" اجازه نداد و گفت جو برای اجرای کنسرت بانوان آماده نيست !!
جو برای اجرای موسيقی پاپ که يک جوون تازه از راه رسيده و احساس کرده کمی صدا داره بلند شده برنامه اجرا کرده اونهم مختلط و چه آهنگها و شعرهای بيخودی مساعده!
ولی برای کنسرت بانوان که اصيل و سنتيه و فقط هم برای بانوان اجرا ميشه و تمام اعضای ارکستر خانم هستند جو مساعد نيست ؟ !!
بعد ما ادعا می کنيم که جوونهامون غربزده شدن و بايد جلو تهاجم فرهنگی را بگيريم !

"همين دوستم ( قدسی) تعريف می کرد پارسال برای بزرگداشت " مولانا" با تور به قونيه رفته بودند, از همه کشورها بودند و مراسم جالبی اجرا شده از رقص سماع , شعر خوانی , سخنرانی و..
قدسی ( دوستم ) می گفت: بعد برنامه ها وقتی گروه تور دور هم جمع ميشديم من آواز می خوندم و يک آقايی سه تار می زد , خلاصه بزمی دوستانه داشتيم و من بيشتر اشعار مولانا رو می خوندم , می گفت وقتی آوازم تموم شد يک خانم اسپانيايی اومد منو بغل کرد و بوسيد و چنان گريه می کرد و بعد گفت ( البته براش ترجمه کردن) اين صدا از کجا در مياد که تا اعماق قلب من مينشينه ! من هيچی از شعر متوجه نشدم چون فارسی نمی دونم ولی خوندن تو و ساز اين آقا چنان گرم بود که تا اعماق قلبم لرزيد!
و تا مدتی که ما اونجا بوديم هر روز ساعت10 خانم اسپانيايی می اومد هتل و از من خواهش می کرد براش بخونم و خودش چنان غرق ميشد که انگار با تمام وجود معنی شعر ها رو احساس می کرد!"

وقتی ما چنين هنری داريم و حمايت و تشويق نمی کنيم , انتظار داريم که جوونها گرايش به موسيقی غربی پيدا نکنند؟!!
  


 
 

 

 

Links

بانک اطلاعاتی بجنوردی‌ها

ترجمه‌ی
کتاب

يازده
دقيقه
پائولو کوئلو
 

Recent

دوست خوبم آناهيتا از وبلاگ بندری در قطب شمال برام ...
وبلاگ سهراب منش عکس زيبای مينياتوری از چهره يک زن ...
ديروز بهبود از خواب بيدار شد مثل يک پسر خوب رفت نش...
من هميشه دوست داشتم اين سوال رو از دوستان بکنم ؛ آ...
مرحوم مادر بزرگم هفت دختر داشت , هروقت می خواست يک...
رقص درمانیرقص درمانی عنوان مطلب بسيار زيبايی است ک...
از لابلای ايميلهای شما An Indian doctor says "Medi...
مطلب زير همون مطلب يادگاری پسر خاله ام " سعيد " اس...
چند وقتی باخودم کلنجار رفتم که اين مطلب رو اينجا ب...
ديشب موضوعی پيش اومد که يک بحث تکراری دوباره تو خو...

Archives

February 2002
October 2002
November 2002
December 2002
February 2003
July 2003
November 2003
January 2004
February 2004
May 2004
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007

Logo


 

 

هرگونه برداشت از مطالب يا تصاوير اين وب‌لاگ بدون ذکر نام و آدرس ماخذ ممنوع است.
 Ø´Ø±Ø§Ø±Ù‡ انصاری