Shindokht
 

 





 

شـينـدخــت
یادداشت‌های روزانه‌ی شراره‌ انصاری
Shindokht, Sharareh Ansari's Daily Notes

شيندخت در سايت‌های ديگر :
کاريکلماتور  :  سهراب.ارگ
اکسـير [
مهرآوا : فوک‌لوريک : گنجينه‌ی اسرار ]

شيندخت
Ùˆ
شعر ترکی

شيندخت
و بجنورد


فوتوبلاگ
شيندخت

Monday, May 16, 2005

 

گاهي وقت ها يه كار كوچك مي تونه كلي انرژي مثبت به آدم بده و آدم رو شارژ و سرحال كنه.
امروز نزديك ظهر از باشگاه كه برگشتم و بعد از دوش گرفتن مشغول كار تو آشپزخونه بودم. زنگ خونه رو زدن. وقتي رفتم درو باز كردم ديدم دوستم فخري با يك دسته گل خيلي قشنگ( يك دسته گل بزرگ از گل هاي ميخك قرمز و زرد) جلوي در وايساده و بعد با خنده گفت: ‹ تولدت مبارك› ! با تعجب نگاش كردم و خنديدم گفتم : خواب ديدي؟ تولدم؟ امروز؟! اون مثل هميشه با خنده هاي پر سر و صداش گفت: خب مگه حتمن بايد روز تولدت باشه؟ اصلن دوست داشتم امروز برات گل بيارم. مي دونستم تو خيلي گل دوست داري واست آوردم. يه جايي خوندم كه اگه بدون اينكه روز خاصي باشه گلي هديه كني خيلي باارزشه(فكر كنم اين تيكه از خودش باشه چون اون اصلن اهل مطالعه و اين حرفا نيست:)
منم ازش تشكر كردم گفتم واقعن همينطوره، براي من كه اين گل خيلي باارزشه و با اين كارت نمي دوني چقدر منو شارژ و سرحال كردي. اينكه حس كني دوستان خوبي داري كه هميشه بيادت هستن و مي خوان خوشحالت كنن يك دسته گل رو به بهترين و باارزشترين هديه تبديل مي كنه.
فخري از اون آدم هاي شاد و شلوغ و بسيار با رو حيه است با وجودي كه سال هاست بيماري قلب داره حتا يكبار در حين بالن زدن به حال مرگ افتاده بود و نتونسته بودن عملش كنن ولي با همه بيماريش هميشه مي خنده و شاده و اگر ساعت ها كنارش باشي احساس خستگي نمي كني. فخري و خانواده اون اولين دوستان سمناني ام هستن. من الان مثل عضوي از خانواده اونا هستم. شايد وجود دوستان خوبي مثل اون باعث شده اين همه سال در سمنان دووم بيارم و كمتر احساس غربت بكنم.

فخري عزيز ممنونم كه با گل هاي قشنگت روز خوبي برام ساختي
مرسي

***

يكي از دوستانم براي پايان نامه اش از من كمك خواسته. اون طراحي مي خونه. و از من خواسته‹ ده تا سايت معتبر در باره لباس و مد› رو به اون معرفي كنم. همينطور مطالبي در مورد‹ نقش نقوش در لباسها› . در اين زمينه اگر شما عزيزان هم اطلاعاتي داريد لطفن كمك كنيد. ممنونم
  


 
 

 

 

Links

بانک اطلاعاتی بجنوردی‌ها

ترجمه‌ی
کتاب

يازده
دقيقه
پائولو کوئلو
 

Recent

زن در نقش هاي مختلفمادر هستي: به فرزندت عشق مي ورز...
از آرشيو دسامبر 2002ديروز من و بهبود با هم نشسته ب...
روز دوشنبه 9 مي 2005 در يك نمايش هنري، عليرغم سرما...
از اونروز كه وبلاگم بهم ريخت و فهميدم بيشتر مطالب ...
جمله ای خطاب به خودش !
توضيحي كه در مورد داستانم نوشتم
شروعي دوباره
هروقت دلتنگ مي شم مي رم حياط رو آبپاشي مي كنم و كم...
اين يك باشگاه ورزشي مجهز به مهد كودك در امريكاست....
ازدواج در جامعه ما مثل يك سنت مي مونه. عملي كه انج...

Archives

February 2002
October 2002
November 2002
December 2002
February 2003
July 2003
November 2003
January 2004
February 2004
May 2004
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007

Logo


 

 

هرگونه برداشت از مطالب يا تصاوير اين وب‌لاگ بدون ذکر نام و آدرس ماخذ ممنوع است.
 Ø´Ø±Ø§Ø±Ù‡ انصاری